و اینک تمام وجودم لبریز بودن اوست..

نوشته های کوچولو هفت ساله شد. هفت سال و دو روز.. 

 ایکاش میومدی یه چیزی برام می نوشتی

دنیای این روزای من  

                               هم قد تن پوشم شده .. اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده 

 دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده 

تنها مدارا می کنم   دنیا عجب جایی شده

  

هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم 

آینده این خونه رو با شمع روشن میکنم

 

در حسرت فردای تو تقویمم و پر می کنم 

 هر روز این تنهایی رو فردا تصور میکنم

 

هم سنگ این روزای من تنها شبم تاریک نیست 

اینجا بجز دوری تو چیزی به من نزدیک نیست