فصل تقسیم

بار الهی! دست کریم تو برای دل ما
سر پناهی ست در این بی سر و سامانی ها

وقت آن شد که به گل حکم شکفتن بدهی
ای سر انگشت تو آغاز گل افشانیها

فصل تقسیم گل و گندم و لبخند رسید
فصل تقسیم غزلها و غزل خوانیها

سایه ی امن کسای تو مرا بر سر بس
تا پناهم دهد از وحشت عریانیها

چشم تو لایحه ی روشن آغاز بهار
طرح لبخند تو پایان پریشانیها!!!

مصلوب

کوهها صلابت خود را
بزمین بخشیده اند
و من نیایشگرانه
در معبد زمان به نماز ایستاده ام
گوئی لحظه ها
افتراق جسم و جان را به ارمغان آورده اند
هیچ دست را
یارای محبت کردن بدیگر دست نیست
و هیچ دیده را عمیقانه نگریستن !
زمان ، مصلوب ثانیه هاست
و من اسیر در اختناق فضای سربی جو...

اما می بینم فرا رویم را٬ سبز سبز٬ پر از امید.


« از عزت الله زنگنه٬ با تصرف »

خانگی

ای تو ابریشم٬ تو ای مخمل تبار
ای تو بی مرز٬ ای تو شهر بی حصار

ای دهان تو پر از عطر غزل
ای زلال خانگی٬ بر من ببار

سرخی من از تو ای آتشفشان
ای غزل رنگین کمان ماندگار

لحظه هایم را ببر تا پشت خواب
ای تو تکرار من ای آیینه دار

با تو باید سایه را پیدا کنم
در تو باید گم شوم دیوانه وار

تشنه باید بود و از دریا گذشت
با توام ای حسرت هر شوره زار

ای تو جادوی شب میلاد عشق
سبز سبزم کن در آغوش بهار

ناز من چیزی بگو٬ حرفی بزن
ای تو تعریف من و تعریف یار

با تو ام ای خوب خوب خوب من
خسته ام از انتظار و انتظار ...

در میدان ...

آنچه به دید می آید و

آنچه به دیده می گذرد٬

 آنچنان که سپاهیان

مشق قتال میکنند

گستره چمنی می تواند باشد،

و کودکان

رنگین کمانی

رقصنده و

پر فریاد.

 

اما آن

که در برابر فرمان واپسین

لبخند می گشاید،

تنها

می تواند

لبخندی باشد

 که در برابر فرمان واپسین

لبخند می گشاید

تنها

می تواند

لبخندی باشد

در برابر آتش.

با تو . . .

با شما ای ستارگان سحر
دلربا اشک های دختر ماه
که بسی گفته ام برای شما
سخن عشق؛ با زبان نگاه!

با تو ای صبح دلفریب بهار
دلربا چون تبسم گل من
که تو هر صبح میشدی مبهوت
ز آن همه محنت و تحمل من

با تو ای بلبل؛ ای رفیق شفیق
شهره چون من به عشق و شیدایی
که من و تو دو همزبان بودیم
مونس رنج های تنهایی!

با تو ای پروانه؛ ای که در ره وصل
شعله ی شمع از تو پر می سوخت
آتش عشق من نمی دیدی
که مرا پای تا به سر می سوخت

با تو ای عشق! ای که می لرزد
دلم ز نام آسمانی تو !
می درخشد در آسمان حیات
پرتو ذات جاودانی تو!