تا روز مبادا . . .

جایی که شبنم گل؛ خود تگرگه

باغ پاییزی ما مسلخ برگه

وقتی میرغضب خداوند زمینه

وقتی هر شب زده ای ستاره چینه

از تو خوندن؛ از تو سر رفتن و موندن

حیرت و حسرت دیرینه همینه

ای هوای تازه ی باغ معلق

ای قدیمی؛ مثل خواب دور زورق

همتی کن پای این طاق شکسته

دل دلی کن؛ ای صدای خوب بر حق

زخمه های هق هق تو؛ مرهم من

ای تو راه باز پرپیچ و خم من

با تو رفتن تا ته خواب پریا

با تو رقصیدن تا آخر صداها

چه شکوهی داره با تو؛ با تو رفتن

تا همیشه؛ حتی تا روز مبادا . . .

نظرات 2 + ارسال نظر
لطیفه یکشنبه 29 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 09:48 ب.ظ http://latifeh.blogsky.com

سلام خانومی
مرسی نظر لطفته
همیشه شاد و پیروز باشی
این شعرتم مثل همیشه معرکه بود

آریانا یکشنبه 29 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:29 ب.ظ http://areiana.persianblog.com

سلام خیلی عالی مینویسی.متشکرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد