گل همیشه بهار

نزدیک بود آن همه گلهای نازنین
بی آب و آفتاب در آن گوشه جان دهند

وان غنچه های تشنه لب ناشکفته نیز
رفتند داغ غم، به دل باغبان نهند

نزدیک بود گلشن زیبا و بانشاط
ریزد به خاک آن همه نقش و نگار را

نزدیک بود آن چمن سبز و دلگشا
دیگر به عمر خویش نبیند بهار را!

افسرده بود سوسن و پژمرده بود یاس
نه مژده امید نسیمی، نه شبنمی

بر لب رسید جانم و در واپسین نگاه
تنها امید دیدن او بود و « او » نبود

خورشید عشق خنده زد و تیرگی شکافت
او جلوه کرد و بر دل من نور عشق تافت

او روح عشق و موهبت آسمانیم
او آسمان روشن عشق و جوانیم

حالا؛ گل همیشه بهار است طبع من
از فیض اوست کاین همه قول و غزل مراست!

فرا رسیدن نوروز باستانی و بهار طبیعت بر شما خجسته باد.
نظرات 2 + ارسال نظر
مسافر دوشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 12:33 ق.ظ http://roohebirooh.persianblog.com

سلام. شعر قشنگی بود موفق باشی.

حمیده چهارشنبه 3 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 10:28 ب.ظ http://saatekhamooshi.persianblog.com

سلام به هر دوتون. خوشحالم بازم میبینمتون. سال نو به هر دوتون مبارک. امیدوارم امسال سال خیلی خیلی خیلی خوبی داشته باشین. راستی همیشه باید موظب گلها بود که نکنه بی آب و آفتاب بمونن و پژمرده بشن. شاد شاد شاد باشین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد