کجاست یاری کننده ای که مرا یاری کند . . . !
باز هم تاریخ تن تکرار شد
چشم خونریز فلک بیدار شد
یاد عاشورا جگر خون می کند
سرو را چون بید مجنون می کند
ابرها ای ابرها یاری کنید
با دو چشم من عزاداری کنید