دل افروزتر از صبح
چه زیباست که چون صبح٬ پیام ظفر آریم
گل سرخ٬
گل نور٬
ز باغ سحر آریم
چه زیباست٬ چو خورشید٬
دُر افشان و درخشان
ز آفاق پر از نور٬ جهان را خبر آریم
همانگونه که خورشید٬ بر او رنگ زر آید؛
خرد را بستاییم و٬
بر او رنگ زر آریم
چه زیباست٬ که با مهر٬
دل از کینه بشوییم
چه نیکوست که با عشق٬
گل از خار بر آریم
گذر گاه زمان را٬
سرافراز بپوییم
شب تار جهان را٬
فروغ از هنر آریم
اگر تیغ ببارند٬ جز از مهر نگوییم
و گر تلخ بگویند٬
سخن از شکر آریم
بیایید٬
بیایید٬
ازین عالم تاریک
دل افروز تر از صبح٬
جهانی دگر آریم !
از صدای سخن عشق ...
زمان نمی گذرد٬ عمر ره نمی سپرد !
صدای ساعت شماطه٬ بانگ تکرار است
نه شنبه هست و نه جمعه !
نه پار و پیرار است
جوان و پیر کدام است ؟زود و دیر کدام ؟
اگر هنوز جوان مانده ای به آن معناست٬
که عشق را به زوایای جان صلا زده ای
ملال پیری اگر می کشد تو را٬ پیداست؛
که زیر سیلی تکرار٬
دست و پا زده ای
زمان نمی گذرد
صدای ساعت شماطه بانگ تکرار است
خوشا به حال کسی٬
که لحظه لحظه اش
از بانگ عشق سرشار است.