دوست داشتن
گاهی وقت ها ، زندگی ست
مثل سینه ای بدون نفس
از مرگِ قلب بدون عشق


دوست داشتن گاهی وقت ها سنگین است

مثلِ سنگینیِ لیاقت دوست داشته شدن !



و بعضی وقت ها دوست داشتن، حیاتی دیگر است

زنده نگه داشتنِ کسی درون ات
                                         حتی با وجود این فاصله های دور

گاهی باید به دور خود 

یک دیوار تنهایی کشید

نه برای اینکه

دیگران را از خودت دور کنی

بلکه ببینی چه کسی

برای دیدنت

دیوار را خراب می کند!



شدم غرق توی زندگی ساده

با یه قلب پر از تو که تنهاییش زیاده

شدم حبس میون خاطرات با تو

همیشگی نشدی اما

همیشه یادمه نگاهتو


امید داشتم یه روز میرسه که یه جایی بالاخره

باز چشم تو چشات میندازم

                             امید داشتم یه روز . . .

                                                                   

گل و تگرگ



قصه ی ، منو غم تو / قصه ی ، گل و تگرگه

ترس بی تو، زنده بودن / ترس لحظه های مرگه

ای برای باتو بودن / باید از بودن گذشتن

سر به بیداری گرفته / ذهن خواب الوده ی من

همیشه میون قاب / خالی درهای بسته

طرح اندام قشنگت / پاک ورویایی نشسته

کاش می شد چشام ببینن / طرح اندام تو داره

زنده می شه جون می گیره / پا توی اتاق می ذاره

کاش می شد صدای پاهات / بپیچه تو گوش دالون

طرف دالون بگرده / سر افتاب گردونامون

کاش می شددوباره باغچه / پرگلهای تو باشه

غنچه ی سفید مریم / با نوازش تو واشه


برای من همین خوبه که با رویات می شینم


تو رو از دور می بوسم تو رو از دور می بینم


برای من همین خوبه بگیرم ردّ دنیاتو


ببینم هر کجا میرم از اونجا رد شدم با تو


همینکه حالِ من خوش نیست ، همینکه قلبم آشوبه


تو خوش باشی برایِ من همین بد بودنم خوبه


به اینکه بغضم از چی بود ، به اینکه تو دلم چی نیست


تمام عمر خندیدم ، تمامِ عمر شوخی نیست !!!


برای من همین خوبه بدونی بی تو نابودم


اگه جایی ازت گفتن بگم من عاشقش بودم


برای من همین خوبه که از هرکی تو رو دیده


شبی صد بار میپرسم ازم چیزی نپرسیده ؟!


همینکه حالِ من خوش نیست ، همینکه قلبم آشوبه


""تو خوش باشی برایِ من همین بد بودنم خوبه""